آدرس بدون دود / نادر ابراهیمی



فاطمه مشتاقی (یک نقطه):

"آتش، بدون دود" اثر هفت جلدی "نادر ابراهیمی"با قصه ی عشق گالان و سولماز شروع میشود و داستان تا زندگی نسل های بعد از گالان و سولماز ادامه دارد.

"آتش بدون دود"که روایتی ست متفاوت از زندگی ترکمن ها، رمانی ست گاه عاشقانه، گاه سیاسی، گاه تاریخی و گاه اجتماعی. به نظر من اما بیش از هر چیز روایت آدمی ست وقتی با همه ی تناقضات درونی اش همچنان همان "یک نفر" است و روایت آدم هاست وقتی با همه تفاوتهایشان کنار هم زندگی میکنند و گاه برای هم و به بهانه بودن هم.

آتش بدون دود، روایت خوبی ست از عاشقی که قاتل است و دست بر قضا شاعر هم، از کُفری که در کنار اسلام و همنفس با آن برای حق میجنگد، یا از خود خواهی و منمِ محضِ آدمی، وقتی برای شادی 'تمام آدم غصه که نه...خون دل میخورد. و راستی روایت خوبی هم هست از راه همیشه متفاوت پسران از پدران که تاریخِ همیشه نظاره گرِ بی طرف را به جلو میراند.

آتش بدون دود،روایت خوبی ست از "ایمان" آدمی وقتی که میسازد و ویران میکند و باز از ویرانه ها میسازد انسان را و دنیا را. و روایت خوبی ست از "عشق" وقتی یگانه میراث مادرها و پدرهاست برای فرزندانشان؛ عشق به خاک، به آدمی، به سنت، به خدا، به خود و عشق به حق با همه وسعت دور و مهیبش.

نادر ابراهیمی اما، اندیشه ای ست خواندنی و تأمل کردنی،  که میشود جملاتش را در پستوی ذهن برای روزهای مبادای بی ایمانی ذخیره کرد.

"یک روز عاقبت، از اینکه زمانی تن به چنین جنگ هایی سپرده بوده اند خجل خواهند شد و از خود خواهند پرسید: چگونه ممکن بود که ترکمن، خنجرش را با چنان خشونتی در قلب ترکمن دیگر فرو کند؟ و چگونه ممکن بود که باروت و چارپاره و گلوله از ملک غیر بیاید، در تفنگ های ساخت غیر، جای بگیرد، تا خودی را از پای در آورد؟ کینه را چه کسی پی میگرفت؟ چه کسی زنده نگه میداشت؟" جلد اول، کتاب اول، ص 65.

"اما، این را بدان که خدا دست مردمی را که بچه ی همسایه شان را نصفِ بچه خودشان دوست ندارند، نمیگیرد و به آنها کمک نمیکند..." 

جلد اول، کتاب دوم، ص 245

"بله...پس بعضی از بچه ها صاحب چیزهایی شدند که اگر به تنهایی کار میکردند نمیتوانستند صاحب همه آن چیزها بشوند؛ و بچه های بسیاری گرسنه ماندند و مریض شدند و مردند، چون صاحب همان چیزهایی که لیاقتش را داشتند هم نبودند. و از اینجا بود که عده یی ستمگر شدند و عده یی ستمکش..." جلد اول، کتاب سوم، ص 526

آتش بدون دود

#نادر_ابراهیمی

انتشارت روزبهان

#یک_نقطه_کتاب