مجله ی ادبی-هنری

۴ مطلب با موضوع «کارگاه مجازی ادبیات» ثبت شده است

دانش های ادبی-جلسه ی سوم

دانش های ادبی-جلسه ی سوم



◆پرهام طلایی


◇درعروض اصطلاحی داریم به نام خط یا املای عروضی. یعنی شعر رو همون طور که میخونیم بنویسیم. مثلا کلمه خواهر رو بنویسیم خاهر. یا خویش را بنویسم خیش. حالا که هجا هارو در جلسات قبلی شناختیم رو باشگاهی هجای کوتاه مانند uو هجای بلند رو بصورت _ مشخص می کنیم. البته هجای کشیده هم داریم که بعد در موردش توضیح میدیم. البته میشه به جای هجای کوتاه از ت وهجا ببند از تن استفاده کرد. یا از کلمات یک و دو.


◇تقطیع:



برای مثال مصراع:

توانا بود هر که دانا بود


هجا ها رو ازهم تفکیک میکنیم:


ت/وا/نا/ب/ود/هر/ک/دا/نا/ب/ود


به ترتیب میشه:

دو یک یک دو یک یک دو یک یک دو یک


یا


ت تن تن ت تن تن ت تن تن ت تن



مثال:


که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها



ت تن تن تن ت تن تن تن ت تن تن تن ت تن تن تن



◇فرمول هجای کشیده:


صامت +مصوت بلند +صامت


مثل باد← _U


صامت +مصوت کوتاه+صامت+صامت


مثل برد← _U



قالب قصیده:


قصیده قالبیست که مادر خیلی قالب های دیگره. ریشه کلمه میگن از کلمه قصد اومده. و در اصل قصدیه بوده. چون قالبی ست کوششی. یعنی قصیده بیشتر حالت نظم داره تا شعر. مصراع اول ومصرف های زوج همقافیه اند. تعداد ابیات معمولا بسیار زیاده. تا500 بیت و بیشتر هم گفته شده. اول قصیده با تشبیب یا تغزل آغاز میشه.


★(تشبیب در واقع همون توصیفات طبیعی وسرشار از تصاویر و تغزل هم که معنای حرف های عاشقانه هست)


بعد به تخلص می رسیم. تخلص در قصیده و غزل کامل متفاوته. تخلص در قصیده یعنی خلاصی از تشبیب و تغزل و ورود به تنه اصلی قصیده. که معمولن مدح هست. بعد از مدح که قسمت اصلی قصیده هست وارد قسمت شریطه میشویم. از ریشه شرط. که در شریطه قصیده سرا شروطی میگذارد. مثلن میگه که تا آسمان میگردد حکومت تو بر جاست یا تا جمع 2 و میشه عمرت ادامه پیدا میکنه.

این قصیده بسیارمعروف انوری را برای مثال آوردم:



■ گنجور » انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰ - از زبان اهل خراسان به خاقان سمرقند رکن‌الدین قلج طمغاج خان پسرخواندهٔ سلطان سنجر - http://ganjoor.net/anvari/divan-anvari/ghaside-anvari/sh70/




(البته قصیده ممکن یک یا چند بخش از بخش های رو که توضیح دادیم دارا نباشه.)



تشبیب در این قصیده بسیار زیباست:


■منوچهری (قصاید و قطعات)/شبی گیسو فروهشته به دامن - ویکی‌نبشته - https://fa.m.wikisource.org/wiki/%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1%DB%8C_(%D9%82%D8%B5%D8%A7%DB%8C%D8%AF_%D9%88_%D9%82%D8%B7%D8%B9%D8%A7%D8%AA)/%D8%B4%D8%A8%DB%8C_%DA%AF%DB%8C%D8%B3%D9%88_%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%87_%D8%A8%D9%87_%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%86


۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدیه فتاحی

بعد از نیما

■بعد از نیما...


            •◇◆□●□◆◇•


•جمع بندی جلسه ی قبل:

اول نوآوری های نیما دوجنبه داشت:

1) جنبه ظاهری و شکلی

2) و جنبه مفهومی(برپا نهادن فرهنگ شعری جدید)•


● حال این جلسه به احمد شاملو میپردازیم. شاملو که در اول مانند دیگر شاگردان نیما شدیدن تحت تاثیر و حتی مقلد نیما بود کم کم به سبک ویژه خود دست یافت وتوانست شعر سپید رابه جایگاه شایسته خود برساند. از اهن واحساس کم کم رو به پیشرفت نهاد تا بالاخره در کتاب هوای تازه خود را عنوان شاعری نوگرا و پر از استعداد نشان داد. کتاب های اول او تا پیش از هوای تازه اهمیت چندانی نداردوقابل تامل نیست. وبه هیچ وجه به ما امید ی نمیدهد که شاعری ودرجه یک در حال شدن و طی مراتب کمال است. هوای تازه سرشار از امکانات مختلف شاعریست. چنانگه دکتر ضیاء موحد می گوید: 《تنها به اعتبار همین کتاب میشود گفت که بعد از حافظ بزرگترین شاعری که ما داشته ایم شاملو هست.》


مخصوصن بخش چهارم هوای تازه. اما شاملو در واقع در آیدا درخت وخنجر و خاطره به کمال هنری خود نزدیک وبرخوردار از زبانی کاملا اختصاصی میشود.


●نو آوری های شاملو در شعر:

نیما معتقد بود که شعر بدون وزن به اسب بی استخوان میماند. اما شاملو وزن عروضی را کنار گذاشت. و موسیقی درونی شعر را جایگزین آن کرد ویک گام از نیما جلوتر رفت.


● دلایل موفقیت شاملو:

جیگزین کردن عروض با موسیقی درونی شعر

استفاده از واژه های فولکوریک

استفاده از نثر قرن 5و 6

احاطه به ادبیات کوچه ادبیات کلاسیک وزبان فرانیه. کوشش پیگیری وپشت کار عجیب او. شاملو انسانی جامع الاطراف بود.

شاعر ، مترجم؛منتقد ،روزنامه نگار، تحلیل گر سیاسی، و... به قول نیچه که میگوید شاعر دریاییست به عمق یک وجب. یعنی شاعر باید از هر علمی دست کم اندکی بداند. 


◆نکته مهم دیگر توجه شاملو به این حرف کلیدی نیماست:( امیختن زبان آرگو با زبان آرکاییک)


یعنی زبان مردم کوچه بازار با زبان کهن وفاخر .


             •◇◆□●□◆◇•

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مهدیه فتاحی

دانش های ادبی - جلسه دوم



شعر و عوامل مرتبط با آن (2)

•پرهام طلایی

اولین سازنده وزن عروضی امتداده یعنی مدت زمانی  که صوت تلظش طو ل می کشه. 
البته باید بگم که صوت از لحاظ علم فیزیک سه ویژ گی داره. که شامل ارتفاع  طنین و زیر وبمی یا اکتاو است.
اول باید واج هارو بشناسیم. واج  یا واک یا واکه.( کو چکترین جزء  نقش دار زبانه.)

در زبان فارسی ما 26 واج داریم. البته بگم که در عروض به طور کلی ما با تلفظ کلمات کار داریم نه با املاشون. واج ها دو گونه اند صامت و مصوت. 
واج های صامت همون حرف هستند مثل ب ، ک،و غیره. مثلن ص و س و ث هرسه نمایشگر یک واجند چون یک جور تلفظ میشن. و در کلمه خویش حرف(و) نمایانگره هیچ واجی نیست. چون تلفظ نمیشه. خویش =خیش. و مصوت ها شامل  مصوت های کوتاه و بلند. که مصوت های بلند شامل آ و  او و  ای. و مصوت های کوتاه شامل فتحه کسره و ضمه  است همان زیر و زبر وپیش. از ترکیب واج ها هجا پدید می آید. که شامل هجاهای کوتاه وبلند و کشیده هست. سه تا فرمول هست که اگر یاد بگیریم فهم  عروض و وزن شعر بسیار راحت میشه:

● اول فرمول ساخت هجای کوتاه:
یک واج صامت ویک مصوت کوتاه

مثلن "که"  یا "تو"  یا "چو"

که اگر طبق تلفظشان بنویسیم، میشه صامت "ت" + مصوت ضمه

یا صامت "ک" +مصوت کسره

به قول خودمون  یک حرف ویک حرکت.

●دومین فرمول ساخت هجای بلند:
هجای بلند یک صامت( حرف) به اضافه یک مصوت بلند.

متل "با" یا "تا" یا "رو"  یا "بی"
●هجای کشیده:
درواقع به زبان خودمان حرف +حرکت+حرف
مثل بر یا تر  یا من یا خود=خد

★ حرف ن ساکن بعد از مصوت بلند هیچی حساب نمیشه★
۰۸ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۲۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مهدیه فتاحی

دانش های ادبی - پرهام طلایی - جلسه اول

شعر و عوامل مرتبط با آن (1)

•پرهام طلایی

اصولا در  مورد شعر همیشه دو  دیدگاه  وجود داشته.یکی نظر ادبا ودیگری  فلاسفه. مثلا نظریات ارسطو در فن شعر؛ ودر مقابل دیدگاه شمس القبس رازی. در المعجم فی  المعاییر اشعار عجم5، به طور خلاصه نظریه ادبا بیشتر راجب به ساخت بیرونی شعره. یعنی کلامی موزون و مقفا دارای وزن  و قافیه. اما نظر فلاسفه بیشتر بر مخیل بودنه. یعنی با تعریف امروز بیشتر میخونه. و نظریه خواجه نصیر  که هم فیلسوف هم ادیب هست در کتاب معیار اشعار، که وزن درونی  ونه عروضی  رو جز لوازم شعر بیان می کنه.
■منظور از مخیل بودن:خیال انگیز بودن و توجه به عنصر تخیل است.
کتاب "فن شعر" رو در صورت امکان حتما مطالعه کنید. تا به حال تعاریف  بسیار زیادی در مورد شعر داده شده. مثلن کسی شعر رو رقص دهان  تعریف میکنه ؛ و هر کس به نوعی، اما جز اصلی اکثر تعاریف همون عنصر خیاله. که به صورت کلام مخیل سخن خیال آمیز و توجه به ایماژ بیان میشه. عنصر دیگر ی که در تعریف شعر روش تاکید میشه وزنه ؛ که البته به نظر خیلی ها جزو اصلی شعر نیست ولی معمولن همراه شعره. البته منظور از وزن صرفن وزن عروضی نیست. وزن عروضی فقط یک نوع  از وزنه. برای شناخت وزن باید واژه رو شناخت. هر کلمه دو جز داره: یکی معنا و دیگری لفظ. هر صوتی 4 ویژگی داره :
1)امتداد که وزن عروضی بر مبنای اونه. یعنی مدت زمانی که حرف ادا میشه. مثلا در زبان عربی ما مصوت بلند  آ  نداریم. بلکه عرب ها فتحه رو ممتد می کشن و به صورت ا بیان میکنند. مثلن نمیگن آمنوا.(امنو) ؛ اما در زبان فارسی فتحه و آ  از لحاظ مخرج حروف باهم تفاوت دارن. و شما هرچی ا رو بکشید و مد بدید آ نمیشه.
2) دیگری زیر وبمیه
3) و بعدی رنگ آمیزی صوته
4) و بعدی ارتفاع صوتیه
مثلا رنگ آمیزی. شما اگه یه قطعه موسیقی رو با سه تار بزنید و بعد همون رو با پیانو همه چی مثل همه اما  دوساز کاملن صداشون متفاوته. این رنگ صوته ، علتش هم تارهاییست که همزمان با تار اصلی مرتعش میشن. مثل تفاوت صدای دو شخص که صوت واحدی رو ادا می کنن. زیر و بمی همون اکتاو هست.
●جمع بندی:
یکی دید گاه1.ادبا ودیگری 2.فلاسفه : 1.اولی مبتنی بر شکل ظاهری شعر یعنی وزن وقافیه و 2.دومی مبتنی بر جنبه درونی تخیل استواره و شعر رو کلامی مخیل  یعنی خیال انگیز میدونه. بعد گفتیم یکی از نمود های موسیقی وزن عروضیه. که مبتنی بر امتداد صوته. یعنی مدت زمان تلفظ صوت. و گفتیم که شعر از واژه ها ساخته میشه و واژه دو بعد داره : لفظ و معنا. لفظ که صوته وصوت چهار ویژگی داره. که اونواز بقیه اصوات جدامی کنه.


۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مهدیه فتاحی